ستون های این خانه بیمارم می کنند
نفسم را می گیرند
پیکسل پیکسلش را متنفرم
روحم را می خورد این شبح تنهایی و می کوبم سر را به قفس و خون می پاشد و
هیچ
اسکیزوفرنی عاشق
خندیدم و گریه کردم
یادت هست؟
گریه هایم را برایت آوردم
۵ سال پیش
برایم آوردیشان دوباره
کابوس احمقانه ایست زندگی
خندیدم و گریه کردم
دیشب
برای سالهای جوانی که سوخت
عمری که گذشت
امیدی که مرد
قلبی که ایستاد
۸ شهریور ۱۳۹۲
۳۰ آگوست ۲۰۱۳
آمریکا
"از دفتر نخواسته هایم"